سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نقش طایفه مرادقلی و تیره های وابسته در انقلاب و دفاع مقدس




http://www.vivaupload.ir/images/p576yuhxq7xfxukm91on.jpg

     روز دوشنبه مورخه 1392/9/18ساعت 7 شب به اتفاق جانباز حاج محمود مرادقلی به دیدار پدر شهید محمد کوچکزایی رفتیم . پدر دلسوزی که بسیارمهربان و اولاد دوست  و با گرمی از ما استقبال نمود . وجودش سرشار از اخلاص ، ایمان و عشق به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع)  بود . شخصیت بزرگواری که نام ائمه را بر زبان می آورد وناخودآگاه اشکهایش سرازیر می شد . ایشان خودش را حسینا  فرزند علی - اسماعیل - محمدعلی - جلال - افغان فرزند کوچکعلی مرادقلی معرفی کرد و گفت از ارادتی که سید مراد به امام علی (ع) داشت نام کوچکعلی را بر فرزندش انتخاب می نماید یکی دیگر از فرزندان کوچکعلی محمدعلی است که جد مرادقلی های کود و زینل می باشد . حدود 90 سال قبل حسین جهان بیک محمدعلی و فرزندان آن محمد و لشکرخان مدتی را در روستای محمد صفر  پیش ما و سایر اقوام خود بودند و وصلتهایی را انجام و بعدها به روستای کود رفتند  .

   دیدار و زیارت ایشان که 103 سال از خداوند عمر گرفته بود برای ما بسیار ارزشمند و توفیق بزرگی بود . به حال خودمان غبطه خوردیم که بزرگانی چنین مهربان ، شایسته و با تقوا داشتیم لکن تا بحال سعادت دیدار و کسب فیض از محضرشان نصیبمان نشده بود . کدخدا حسینا از بزرگان طایفه مرادقلی و ساکن در بزرگمهر زاهدان است .

   ما از ایشان خواستیم از مرادخان یا مراد جد بارکزایی های سیستان  و از نحوه شکل گیری طایفه برای ما صحبت کند . ایشان جامع و کامل از قول پدر بزرگ خودشان که ایشان باز از بزرگان زمان خودش نقل قول نموده نکاتی را مطرح که قبلا از ده ها بزرگ طایفه به صورت پراکنده شنیده بودم . اطلاعات ایشان مفید ، جالب ، کاملا جامع و ارزشمند است که جهت استحضار دوستداران فامیل و قوم تقدیم می گردد. ایشان گفت حدود 260 سال قبل مرادخان که بعدها مشهور به سردار حاجی مراد یا سید مراد شد شخصی بزرگ زاده از خاندان بارکزایی ساکن فراه خراسان ایران بود.

   "سید و آقا به این دلیل می گفتند که این قوم به اولاد پیامبر اسلام از نسل امام جعفر صادق (ع) زن داده و ارادت خاصی را به خاندان رسول الله (ص) داشتند همچنین شخص مراد ارتباط صمیمی و نزدیکی را با سیدهای ساکن در محدوده محمد آباد سیستان داشتند لذا بدلیل این مراودات مردم ایشان را هم سید می شناختند حال انکه در سید بودن شک هست و نیاز به بررسی دارد هرچند که گفته می شود قوم ابدال و ترین از سادات حسنی هستند . باید گفت مرادقلی های ساکن در کردستان از نسل جهانگیر نوه مرادخان و احتمالا جهانگیربه نام پدربزرگشان سید مراد شناسنامه گرفته است البته داستان جهانگیر و ماندن در کردستان مفصل است .رفتن ایشان بمنظور زیارت عتبات عالیات بوده اما در بازگشت در آنجا ازدواج وساکن می شود و الحمدالله در آنجا نسلی سرافراز و مؤثر بوجود آمده که نسب خود را از این قوم شریف می دانند  " .

    مرادخان که جوانی غیرتمند و دلیر از خاندانی که پدر بزرگش حاجی جمال خان بنا به نظر همه تاریخ نویسان و مورخان بزرگ قبائل خراسان ایران (جنوب شرقی فلات ایران) بود "قصد زیارت خانه خدا را می نماید در بین مسیر در منطقه گزموم سیستان"محدوده کوشه پایین فعلی و روبروی دولت آباد" به خیل و چادرهای دامداری شخصی به نام کوچال یا میر کوچک می رسد در آنجا استراحتی کوتاه و به سفرش ادامه می دهد گفته می شود این خیل حدود 5 هکتار زمین را گرفته بود که در هر گوشه ای رمه هایی از شتر ، گوسفند ، گاو و طیور ...نگه داری می شد .

   ایشان خانه خدا و عتبات عالیات نجف ، کربلا و کاظمین را زیارت و در بازگشت می بیند دختری در کنار چادری از این خیل نشسته است از او طلب آب می نماید پس از خوردن آب سراغ پدر و مادر و برادرهایش را میگیرد .دختر پدر و مادرش را که در آن محدوده بودند با اشاره نشان می دهد و می گوید برادرهایم به نام حسین و... به منظور شکار به حمزه آباد رفته اند . برادران آهویی را شکار به منزل بر می گردند که متوجه رد اسبها می شوند از خواهر سؤال که اسب سوار اینجا چکار داشته است خواهر می گوید فردی بود طلب آب کرد و گفت من خدمت سیدهای محمد آباد می روم بعد از آن بر می گردم تا پدر و برادرانت را ببینم .

   بعد از ظهر برادران در حالی که مشغول کباب آهو بودند متوجه آمدن مراد می شوند ضمن خوش آمد گویی و مهمان نوازی اسب او را گرفته برایش کاه و جو نموده و با مهربانی از او استقبال و پذیرایی می نمایند. شب که می شود مرادخان  خودش را بیشتر معرفی و درخواست ازدواج خود را با پدر و برادران مطرح می نماید حسین کوچال و پدرشان می بینند عجب جوان مقتدر و با شخصیتی است با درخواست آن موافقت و به سادات ساکن در محدوده محمدآباد مراجعه و دختر را به عقد ایشان در می آورند . مرادخان در همانجا ساکن تا اینکه برادران از قلعه فتح قصد دیدار برادر کرده و سراغ کنان یه گزموم می رسند برادرشان را دیدار و پس از خوش آمد گویی متوجه می شوند که خداوند به مراد فرزندی عطا کرده است . در آن زمان به بچه کوچک قنداقی" قلی " می گفتند . به مراد تبریک گفته و می گویند برادر این قلی را چه نام کردی این را باید "مرادقلی" گفت و چنین هم می شود .

   برادران از وصلت وی  با خانواده ای غیر از خاندان  خودشان ناراحت و از او درخواست رفتن به قلعه فتح و تحویل گرفتن زمین هایش را می نمایند  گفته می شود در حد یک ایالت زمینهای ورثه ای توست بیا وآنها را تحویل بگیر اما  ایشان بودن در کنار سید های محمد آباد و کسب فیض از محضرشان را بر مال دنیا ترجیه می دهد. این ارتباط صمیمی و اعتقادی تا به امروز در این نسل وجود داشته و دارد تا جائیکه در قیامهای استان بعد از روحانیت مبارز و روشنگری حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید محمد تقی طباطبایی طایفه مرادقلی در کنار این اولاد شریف نقش تأثیرگذاری را در انقلاب داشته است . حجت الاسلام غلامرضا عربشاهی مقدم (مرادقلی ) بعد از ایشان متصدی حوزه علمیه حکیم زابل بوده و نقش ارزشمندی را در روشنگری مردم سیستان داشته اند و این ارتباط باعث شد در  قیام سال 1330 مردم سیستان و قیام سال 1357 این طایفه اولین شهداء را تقدیم اسلام و انقلاب نماید همچنین افرادی از این طایفه دستگیر و راهی زندانهای ساواک شدند .  در دیدارهای حضوری که داشتم این گفته ها را چند تن از بزرگان فامیل به نام جان محمد بارکزایی ساکن روستای یادگار مرادقلی ،حضرت حجت الاسلام غلامرضا عربشاهی مقدم (مرادقلی)،صاحبخان کوچکزایی و فرزندشان حاج عیسی تأیید نمودند و چنین می شود که طایفه ای دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت از نسل این بزرگوار به نام طایفه مرادقلی در سیستان بوجود می آید .

 




موضوع مطلب :


جمعه 92 آذر 22 :: 1:16 عصر :: نویسنده : محمد مرادقلی