سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نقش طایفه مرادقلی و تیره های وابسته در انقلاب و دفاع مقدس




 

img_5.jpg

 

جانباز حاج عباس مرادقلی فرزند اسماعیل

عباس مرادقلی فرزند اسماعیل در سال 1343 در گنبد کاووس در خانواده ای مذهبی و مأنوس با قرآن و اهل بیت به دنیا آمد وی دوران ابتدائی را در کنار خانواده در روستای تاتار اولیاء از توابع گنبد کاووس گذراند.دوران راهنمایی را به شاهرود از توابع استان سمنان نقل مکان نمود بعد از گذشت یک سال به منطقه 17 تهران رفته و در مدرسه راهنمایی بهبهانی مشغول به تحصیل شد . در کنار تحصیل ، بعد از ظهرها در دانشگاه خصوصی فردی به نام مهندس حبیب نفیسی مشغول کار و در نهایت در سال 1356 موفق به اخذ مدرک سوم راهنمایی گردید.اتمام دوره راهنمایی وی همزمان با اوج گیری مبارزات ملت ایران بر علیه رژیم ستم شاهی در سال 1357 شد .

 سپس ضمن تحصیل در دبیرستان وارد گروههای انقلابی گردید فعالیتهای سیاسی ایشان از همان زمان آغاز گردید و در یکی از از گروههای تحت عنوان پیروان خط امام خمینی (ره) که زیر نظر آیت الله طالقانی رهبری می شد فعالیتشان را شروع  و به دلیل اینکه جوانی فعال و زیرک بود خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و به عنوان سرگروه یک تیم انتخاب شد .

از جمله فعالیتهایی که توسط ایشان و تیم همراهش صورت می گرفت شعار نویسی بر علیه رژیم شاهنشاهی ، پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) و تشویق مردم جهت شرکت در تظاهرات بر علیه رژیم شاهنشاهی و ...و فشار بر علیه رژیم جهت آزادسازی زندانیان سیاسی که در همان زمان حضرت امام خمینی (ره) به آیت الله طالقانی لقب ابوذر زمان را دادند.

از دوستان نزدیک وی که در مبارزات با ایشان همکاری داشته اند آقای محمد علی مرادقلی فرزند شاهمیر ساکن زاهدان – احمد علی مرادقلی – غلام حسین مرادقلی فرزند ابراهیم از روستای کلبعلی زابل که در آن زمان ساکن گرگان بود و محمود جهانتیغ و .... می باشند .

ازمناطقی که ایشان بیشترین فعالیت را داشته منطقه خجیر تهران محل تفریحگاه شاه و درباریان معروف به کاخ چوبی بود در آنجا  تعداد زیادی در قالب کارگروه باغبان مشغول کار بودند این گروه در هوشیاری و بیداریشان با پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی نقش بسزایی داشته اند . تا جایی که نقشه ترور شاه را  با کمک فردی به نام داوود که مسئول شکارگاه بود به اجرا درمی آورند در ابتدا سلاح خفیف را به داخل شکارگاه وارد و قصد داشتند در فرصت مناسب که شاه جهت تفریح به خجیر می آید وی را ترور نمایند متاسفانه در آخرین مراحل اجرای نقشه  ،  گارد شاه متوجه شده و داوود که قصد اجرای نقشه ترور را داشت به شهادت می رسد .اما شهادت داوود باعث دلسردی نگردید و در یک اقدام دیگر اعضای تیم عکس شاه را به گردن یک الاغ آویزان و در مسیر تفریح گاه شاه رها و خودشان متواری می گردند.

برابر گفته های دوستان جانباز عباس مرادقلی و اقوامی که عیناً مشاهده نموده اند : روزنامه رنگین کمان که در آن زمان اخبار مبارزان را به چاپ می رساند عکس بزرگی ازاین جانباز عزیز را در تیتر اول روزنامه در حالی که با مشت های گره کرده در حال شعار دادن بود به چاپ می رساند و ایشان را به عنوان یکی از سران و فعالین انقلابی معرفی می نماید. اقوام و دوستان از وی می خواهند مدتی را مخفی باشد تا دست نشاندگان رژیم شاهنشاهی به وی آسیب نرسانند ولی او که شهادت را سعادت می دانست با کمال شجاعت اعلام می کند من اگر از این افراد ترسی به دل می داشتم پا به مبارزه نمی گذاشتم.

این مبارزات ادامه یافت تا اینکه با آمدن حضرت امام (ره) به وطن وپیروزی انقلاب اسلامی و تعیین دولت موقت ضمن ادامه فعالیت ها مجدداً در چاپخانه مشغول کار می گردد. اما برخی از سلطنت طلبها و گروه های چپ از جمله سازمان منافقین اقدام به راهپیمایی می نمودند برادر عباس مرادقلی و دوستانش به فعالیتهای انقلابی و دفاع از انقلاب ادامه داده تا جایی که در مقابل راهپیمایی های مخالفان کوتاه نیامده و در مقابلشان در طرفداری از انقلاب اسلامی راهپیمایی و به مقابله با آنها می پرداختند.

در یکی از این راهپیمایی ها آقای غلامحسین مرادقلی فرزند ابراهیم از روستای کلبعلی زابل در دانشگاه تهران به دست مخالفان می افتد و از وی می خواهند به حضرت امام خمینی (ره) توهین کند که وی از این کار امتناءمی ورزد به همین دلیل می خواهند در جلوی دانشگاه او را حلق آویز نمایند . نیروهای انقلابی که شاهد مهیا نمودن وی برای حلق آویز کردن بودند به دانشگاه حمله می کنند و او را آزاد می نمایند.در عکس زیر تصویر ایشان را ملاحظه می فرمایید اما فعلا متاسفانه از ایشان اطلاعی ندارم هر کجا هستند برایشان آرزوی سلامتی می نمایم.


img_6.jpg

       از سمت چپ : نفر اول غلامحسین مرادقلی - نفر سوم عباس مرادقلی


               مسافرت ایشان به زاهدان و ادامه مبارزات در کنار شهید کریمپور 

با توجه به اینکه شغل اصلی و فعالیت در چاپخانه به عنوان تخصص کاری برایشان مطرح بود جانباز عباس مرادقلی به همراه دوستانش به زاهدان آمدند و اقدام به تأسیس چاپخانه 22 بهمن نمودند . در حال حاضر به عنوان مؤسسه چاپ ونشر استان واقع در خیابان شهید بهشتی می باشد شروع فعالیت در زاهدان همزمان شد با انفجار حزب جمهوری توسط منافقین کوردل .

جانبازحاج عباس مرادقلی که انقلاب را با تمام وجودش درک کرده بود دست از همکاری و همراهی انقلابیون بر نداشته و در زاهدان با شهید بزرگوار کریم پور که در سپاه پاسداران فعالیتهای فرهنگی می کردند همکاریش را آغاز می نماید . ضمناً شهید کریم پور به عنوان نماینده حزب جمهوری اسلامی در زاهدان و محل فعالیتشان در تقاطع خیابان طالقانی و مصطفی خمینی مجتمع اداری فرهنگی شهید نوری صفا فعلی به صورت شبانه روز  بود.

از جمله فعالیتهایشان پخش روزنامه و مجله من جمله مجله کودک مسلمان بلوچ در بین دانش آموزان و مدارس بوده است و فعالیتهای فرهنگی در حزب جمهوری اسلامی گردآوری مجلات و کتب معاندین و تهیه جوابیه برای آنها بود ایشان تایپ کردن نامه ها و جوابیه ها را انجام می داد.

تقاضای رفتن به جبهه

با شروع جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث عراق به کشور عزیزمان آقای  حاج عباس مرادقلی تقاضای رفتن داوطلبانه به عنوان بسیجی  به جبهه های حق علیه باطل را می نماید که با مخالفت مسئولین مواجه می شود از ایشان خواسته می شود که وجود شما در اینجا ضرورت بیشتری داردپس از اینکه از رفتنش به جبهه جلوگیری به عمل می آید، مخفیانه به دفتر گزینش و استخدام ارتش مراجعه و اولین سوالش این است که آیا به جبهه هم می فرستید مسئول وقت آن زمان ستوانیار شهرکی اعلام می دارد احتمالش هست بفرستند و همچنین احتمال دارد نفرستند.

آقای مرادقلی اعلام می دارد در صورتی که به جبهه بفرستید حاضرم ثبت نام کنم و بالاخره ثبت نام انجام و سه ماه در پادگان آموزشی لشکرک تهران آموزش نظامی را سپری می کند.

از آنجا که فعالیتها و عملکرد وی بر همگان آشکار بوده و در همان زمان حفاظت اطلاعات در حال شکل گیری در ارتش بودابتدا جذب حفاظت می گردد ولی بنا به علاقه ای که به بحث های مذهبی و عقیدتی داشته به قسمت سیاسی ایدئولوژیک انتقال می نماید ( البته سیاسی ایدئولوژیک همان عقیدتی سیاسی فعلی می باشد )

در ادامه مدت 8 ماه در سازمان عقیدتی سیاسی دوره های لازم را می گذراند و در سال 1362 به عقیدتی سیاسی لشکر 88 زرهی مستقر در استان سیستان و بلوچستان منتقل و به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی گردان 212 ارتش در شهرستان زابل منصوب و بلافاصله بنا به علاقه ای که داشته داوطلبانه به جبهه اعزام و در مناطق مختلف جنگی بعنوان مسئول عقیدتی سیاسی  خدمت می نماید. ایشان در تک مورخه 31/4/67 در سومار از سمت راست دچار موج انفجار و جانباز مغز و اعصاب 20 درصدمی گردد . وی بعد از قبول قطعنامه 598 تا چندین سال در مناطق عملیاتی حضور داشته است.

این ایثارگر عزیز و گرانقدر بمدت ده سال و هشت ماه و هشت روز سابقه حضور در جبهه و مناطق عملیاتی را داشته و مفتخر به درجه جانبازی شده است  و در حال حاضر بازنشسته ارتش جمهوری اسلامی می باشد.

 



 




موضوع مطلب :


یکشنبه 92 مهر 21 :: 1:58 عصر :: نویسنده : محمد مرادقلی