سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نقش طایفه مرادقلی و تیره های وابسته در انقلاب و دفاع مقدس




http://www.vivaupload.ir/images/bbojdrej2id6eht88lm.jpg

   حاج غلامحیدر مرادقلی فرزند عیسی در تاریخ 27/3/1327 در خانواده ای مذهبی در روستای کلوخی از توابع شهرستان زابل به دنیا آمد دوران کودکی را در روستا سپری و دوران  ابتدائی را تا کلاس ششم قدیم در دبستان فروغی یادگار و شهرستان فعلی زهک به پایان رساند.

   دوران خدمت سربازی را در سال 1350 تا 52 در  پادگان لشکر 06 تهران (ارتش) به پایان رساند . ایشان پس از اتمام خدمت سربازی به زادگاهش شهرستان زابل برگشت و چند سالی را به کشاورزی مشغول گردید. سپس به زاهدان رفت و در شهرستان زاهدان مشغول به کار گردید و در آن زمان با برخی از مبارزین آشنا شد و اقدام به جا به جایی اعلامیه ها در سطح شهر نمودند تا اینکه ساواک متوجه شد و یکی از اعضاء گروهشان دستگیر شد به ناچار مجبور شد زاهدان را ترک و به زابل برود . پس از چند سالی مجددا به زاهدان برگشت و در کارخانه نان ماشینی مشغول به کار شد و مجددا با انقلابیون ارتباط برقرار کرد اما این بار مورد شناسایی قرار گرفت ولی با کمک دوستان انقلابیش زاهدان را ترک و به چابهار رفت  پس از مدتی  مجددا از آنجا به شهرستان زابل نقل مکان  و در آنجا با کمک باجناقش حجت الاسلام عربشاهی مقدم (شیخ غلامرضا مرادقلی) ارتباط و فعالیت انقلابی خود را بصورت مخفیانه ادامه داد همزمان با اوج گیری انفلاب اسلامی زمانی که ساواک قصد داشت توسط بعضی از خود فروختگان روحانی مبارز فامیل را دستگیر نماید ایشان با کمک چند نفر از انقلابیون از جمله محمد ریگی منزل حاج آقا را تحت نظر و اقدام به شناسایی مامورین  و با نا امن کردن محل آنها را فراری می دادند به طوری که ساواک جرات نزدیک شدن به منزل این روحانی مبارز و انقلابی ایشان را نداشتند. و در همان زمان عکسها و اعلامیه های  امام را با کمک پسر عموهایش و سایر جوانان فامیل من جمله محمود مرادقلی در سطح شهر شبانه پخش می کردند.

    همسرشان می گوید : عکسهای امام را در خانه ای که مستأجر بودیم  نصب کرده  بود  صاحب خانه متوجه شد بلافاصله از ما خواست که منزلش را تخلیه نماییم . بعد از انقلاب ایشان همکاری تنگاتنگی را با بسیج به عنوان فرمانده بسیج کارگری  داشت و از جمله موسسین بسیج در شهرستان زابل همراه با اقای میرشکار و کیخامی باشند .     

 




موضوع مطلب :


دوشنبه 92 آذر 4 :: 8:30 صبح :: نویسنده : محمد مرادقلی